شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَایِٔکَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَایِٔمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ - آیه ۱۸ سوره مبارک آل عمران، قرآن الکریم
خدا به یکتایی خود گواهی دهد که جز ذات اقدس او که نگهبان عدل و درستی است خدایی نیست، و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی او گواهی دهند؛ نیست خدایی جز او که (بر همه چیز) توانا و داناست.
خداوند جلّ و علا در ابتدای آیه مذکور شهادت و گواهی میدهد که جز او هیچ معبودی وجود ندارد و در پایان آیه نیز شهادت خود را تکرار میکند تا تاکیدی باشد بر شهادت بر وحدانیت خود.
لیکن آنچه مورد کنکاش ما قرار خواهد گرفت بخش میانی آیه است، وَالْمَلَایِٔکَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ. ملایٔکه بر اساس آیات مختلف منجمله آیات شماره ۴۰ و ۴۱ سوره مبارک سبأ موجوداتی هستند دارای عقل و هر آن کس که دارای عقل است دارای اختیار نیز میباشد. پس چگونه است که در میان ملایٔکه که دارای اختیار هستند حتی یک مورد هم از پیروی از خدا غافل نیست؟ در اینجا به واژه "أُولُو الْعِلْمِ" در آیه شریف فوق رجوع میکنیم و در میابیم که علم ملایٔکه سبب میشود تا اختیار آنها، کفر را بر ایمان ترجیح ندهد.
در آیه فوق جز خداوند دو دسته بر وحدانیت او شهادت دادهاند، ملایٔکه و عالمان. این چه علمی ست که در نهایت امر باعث شهادت بر خداوند میشود؟ به عبارتی هر کس که دارای این علم باشد جز بر یگانگی خداوند نمیتواند شهادت دهد.
به واقع علم در کلام خداوند به منزله علم خداشناسی ست و خداوند عزوجل دانشی را که به شهادت به حقانیت بر او ختم نشود اساسا علم نمیداند. با این اوصاف باید اذعان داشت انسان در تعریف خود از علم و مصادیقی که برای آن قایٔل است دچار خبط و خطا ست.
به تعبیری دیگر، علم در نزد خدا یکی ست و هر کس عالم باشد چه از ملایٔکه و چه از انسان و جن بر وحدانیت خداوند متعال شهادت خواهد داد و این شهادت از چنان ارزشی و منزلتی برخوردار است که خداوند خود در این آیه دو بار بر آن شهادت میدهد.
در میزان الحکمه نیز از قول رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم چنین نقل شده :
لِکُلِّ شَیءٍ طَریقٌ ، و طَریقُ الجَنَّةِ العِلمُ.
هر چیزى راهى دارد و راه بهشت علم است.